به يادگار نوشتم خطي ز دلتنگي
به يادگار نوشتم خطي ز دلتنگي
**حيات غفلت رنگين يك دقيقه ي حوا ست**
سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:,
آخرین جرعه ی این جام تهی .....

 

 همه می پرسند : 

 

چیست در زمزمه ی مبهم آب ؟ 

چیست در همهمه ی دلکش برگ ؟ 

چیست در بازی آن ابر سپید ، 

روی این آبی آرام بلند ، 

که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال ؟ 

چیست در خلوت خاموش کبوترها ؟ 

چیست در کوشش بی حاصل موج ؟ 

چیست در خنده ی جام ؟ 

که تو چندین ساعت ، 

مات و مبهوت به آن می نگری !؟ 

- نه به ابر 

نه به آب ، 

نه به برگ ، 

نه به این آبی آرام بلند ، 

نه به این خلوت خاموش کبوترها ، 

نه به این آتش سوزنده بجام ، 

من به این جمله نمی اندیشم . 

من ، مناجات درختان را ، هنگام سحر ، 

رقص عطر گل یخ را با باد ، 

نقش پاک شقایق را در سینه ی کوه 

صحبت چلچله ها را با صبح ، 

نبض پاینده ی هستی را در گندم زار ، 

گردش رنگ و طراوت را در گونه ی گل ، 

همه را می شنوم ، 

می بینم. 

من به این جمله نمی اندیشم ! 

به تو می اندیشم 

ای سرا پا همه خوبی ، 

تک وتنها به تو می اندیشم . 

همه وقت 

همه جا 

من به هر حال که باشم به تو می اندیشم . 

تو بدان این را ، تنها تو بدان ! 

تو بیا 

تو بمان با من ، تنها تو بمان !. 

جای مهتاب به تاریکی شب ها تو بتاب 

من فدای تو ، به جای همه گلها تو بخند . 

اینک این من که به پای او در افتادم باز 

ریسمانی کن از آن موی دراز ، 

تو بگیر ، 

تو ببند ! 

تو بخواه 

پاسخ چلچله ها را ، تو بگو ! 

قصه ی ابر هوا را ، تو بخوان ! 

 

تو بمان با من ، تنها تو بمان ! 

در دل ساغر هستی تو بجوش ! 

من همین یک نفس از جرعه ی جانم باقی است ، 

آخرین جرعه ی این جام تهی را تو بنوش !

فريدون مشيري



نظرات شما عزیزان:

ساناز
ساعت12:57---26 مهر 1391
خیلی قشنگه...

اروشا
ساعت14:47---22 مهر 1391
خیلی بینظیره.
من عاشق این شعرم.
مرسی که گذاشتیشرفیق


hengameh
ساعت21:00---15 مهر 1391
به دیدارم بیا هرشب دراین تنهایی تنها وتاریک خدامانند دلم تنگ است.بیا ای روشن ای روشن ترازلبخند شبم راروزکن در زیرسرپوش سایه ها دلم تنگ است.

ارغـــــــــــوان
ساعت16:22---15 مهر 1391
زیبا بود خیلی

مینااا
ساعت8:47---15 مهر 1391
این شعر عالیـــــــــــــــــــــــه
عاشقشم مرسی که گذاشتیش


شاهزاده سیاه
ساعت10:57---14 مهر 1391
سلام پریسا خانوم.خوبی؟
مشغول درس خوندنی؟آفرین بخون!
فقط این وسطا اگه وقت اضافه آوردی یه سری به منم بزن دوست عزیزم.


عاشقانه
ساعت23:50---11 مهر 1391
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گر چه در خود شکستیم صدایی نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سروبایی نکنیم

سلام

آپمممم


★ Sweet Girl ★
ساعت21:10---11 مهر 1391
▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒███▒▒▒▒ ██

▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██


کــــــــــلاه قــــــــرمـــــــزی
ساعت20:15---11 مهر 1391
مرسی گلم

کــــــــــلاه قــــــــرمـــــــزی
ساعت18:20---9 مهر 1391
آپــــــــــــــمـ

جودی
ساعت13:15---9 مهر 1391




دنبال بهانه نباش عزیزکم

چشم که گذاشتم

برو و هر وقت خواستی برگرد

من تا بی نهایت شمردن می دانم




parisa
ساعت17:28---8 مهر 1391
سلام به پریسای مهربون خودم!!!
واقعا شرمنده که دیر ج دادم!
الانم تو کافی نتم.....اینترنتم خونمون قطع شده!!!
بازم مطالب عالی.....بازم یه وبلاگ دلنشین!!!
ممنون!!!
فعلا بای!


mina
ساعت18:21---7 مهر 1391
فوق العاده بود گلم مرسي كه اومدي عزيزم

دختري در باد
ساعت12:35---7 مهر 1391

زيبا بود خيلي به دلم نشست اين متن


شاهزاده سیاه
ساعت18:50---5 مهر 1391
خیلی قشنگ بود عزیزم.خیی خیلی خیلی خوشم اومد.مرسی عزیزم.هم بابت شعر.هم بابت دعوتت.

elnaz
ساعت17:21---5 مهر 1391
salam azizam
kheiiiiiiliiiiiii ghaaaashshshshang bud


علی
ساعت17:00---5 مهر 1391
کاش به زمانی برگردم

که تنها غم زندگی ام

شکستن نوک مدادم بود...

زیبا بود


جواد
ساعت14:04---5 مهر 1391
سلام دوست من شعر زیبایی نوشتی خوشم اومد به منم سر بزن و در نظرسنجی منم شرکت کن و منو لینک کن تا لینکت کنم

reza
ساعت9:48---5 مهر 1391
salam khili ziba bood mamnoonam

alone girl
ساعت22:13---4 مهر 1391
خییییییییییییییییییییییییلی قشنگ بود خییییییییییییییییییلی من شعرای مشیری رو دوس دارم بیست بود بیییییییییییست

My love
ساعت21:41---4 مهر 1391
سلام دوست عزيز. خيلي زيبا بود. واقعا جاي تقدير داره. مرسي كه دعوتم كردي.

مسلم
ساعت21:21---4 مهر 1391
سلام .قشنگ بود .

مهدیــس
ساعت21:03---4 مهر 1391
سلام عزیزم..راستش همیشه یک بیت آخر رو میشنیدم..بیت معروفیه اما شعر کاملشو نخونده بودم تابحال..خیلی زیبا بووود..مرسی
موفق باااشی


* گورستاטּ ﻳڪ ﺮﻭﺍﻧﮯ *
ساعت20:16---4 مهر 1391
باید کمک کنی ، کمرم را شکسته اند
بالم نمی دهند ، پرم را شکسته اند
نه راه پیش مانده برایم نه راه پس
پل های امن ِ پشت سرم را شکسته اند
هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند
هم شاخه های تازه ترم را شکسته اند
حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند
آیینه های دور و برم را شکسته اند
گل های قاصدک خبرم را نمی برند
پای همیشه ی سفرم را شکسته اند
حالا تو نیستی و دهان های هرزه گو
با سنگ ِ حرف ِ مُفت ، سرم را شکسته اند

++خیلی قشنگ بود خانمی...
خسته نباشی بابت زحمت تایپش...ارزششو داشت


Oldlove
ساعت20:10---4 مهر 1391
ليــاقــت ميخــواهد...
بــودن در قلــب دختــرکي که تمــام دنــيايش ،
حــرف هاي نــزده اش است...!!!




جودی
ساعت19:42---4 مهر 1391
سلام ممنون که به وبم سر زدی منو با اسم دنیای جودی لینک کن عزیزم

hengameh
ساعت19:22---4 مهر 1391
ناراحت نشو اگه كسي يه نفر ديگه رو به تو ترجيح داد

..

...

...

..

چون تو نمي توني يه ميمون رو متقاعد كني كه عسل شيرين تر از موزه...



ساناز
ساعت18:53---4 مهر 1391
عااااااااااااااالیه ...

ayda
ساعت12:30---4 مهر 1391
slm matalebet alie b manam 1sari bezan

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ 12:25 |پريسا نويدادهم